نام محرابخان برای مردم مشهد، بهویژه قدیمیهای این شهر، نامی آشناست. این نام در تاریخ مشهد با امور خیریه و سنت حسنه وقف عجین و آنقدر تکرار شده است که برخی گمان میکنند صاحب آن را بهخوبی میشناسند؛ اما اطلاعات درباره محرابخان و البته یادگار مشهور او، «مزرعه محرابخان» که امروزه بخش اعظم آن شامل محله نسبتا جدید طلاب و حاشیههای آن است، اصلا گسترده نیست.
درواقع کمترکسی درباره محرابخان اطلاعات دقیقی دارد و بدون شناخت کافی از این نام، ورود به بررسی تاریخ و سرگذشت مزرعه محرابخان کافی و درخوراتکا نخواهد بود. از محرابخان باوجود موقوفات مشهور وی در محدوده مشهد قدیم و حاشیه آن، گزارشهای زیادی در دست نداریم.
میدانیم که با این نام، دو شخصیت تاریخی مربوط به دوره صفویه وجود داشته است؛ یکی محرابخان، «بیگلربیگی» قندهار که «ولیقلیخانشاملو» در کتاب «قصصالخاقانی» به درگذشت وی هنگام محاصره قندهار توسط سپاهیان «اورنگزیب» (پادشاه هند) و در عهد شاهعباسدومصفوی اشاره میکند و دیگری، محرابخان، حاکم مرو که اسکندربیک منشیترکمان در کتاب بسیار مهم «عالمآرایعباسی»، ذیل حوادث سال۱۰۲۶ قمری و دوران شاهعباسیکمصفوی، درباره او گزارش مبسوطی ارائه کرده است.
طبق این گزارش «[ازبکان]اراده تاخت مشهد مقدس داشتند که خبر محاربه محرابخان با لشکر حصار به ایشان رسید و خوف و هراس به آن گروه مستولى گشته، تاب توقف نیاورده در کمال سراسیمگى و اضطرار راه مراجعت پیش گرفتند.»
گزارش اسکندربیک نشان میدهد که محرابخان بهعنوان حاکم مرو، در خط مقدم جنگ علیه ازبکانی که قصد حمله به مشهد را داشتند، قرار گرفت و با نیروهایی کمتر از آنها، شکستی فاحش بر مهاجمان وارد کرد. تدبیر جنگی محرابخان در این نبرد سرنوشتساز بسیار جالب و شنیدنی است و خوانندگان عزیز میتوانند تفصیل آن را در جلد سوم کتاب عالمآرایعباسی (جلد۳، صفحه۶۵۴-دارالطباعه آقاسیدمرتضی، ۱۳۱۴ قمری) بخوانند و درباره ماجرای حمایت و پاسداری وی از حریم مشهدالرضا (ع) بیشتر بدانند.
باتوجهبه آنچه درباره محرابخان شهرت دارد -از قبیل حیات وی در دوره شاهعباسیکم و حضورش در مشهد- باید مورد دوم را بهعنوان محرابخان موردنظرمان انتخاب کنیم. محرابخان مذکور، چنانکه در برخی پژوهشهای جدید آمده است، در سال۱۰۳۱ قمری درگذشت؛ هرچند که نگارنده به منبع این ادعا دست نیافت و معلوم نشد کسانی که آن را روایت میکنند، از چه منبعی بهره بردهاند.
در گزارش این هفته تاریخ محلات مشهد میخواهیم درباره مزرعه محرابخان صحبت کنیم؛ مزرعهای قدیمی که برای محدوده آن هم ادعاها و شواهد مختلفی وجود دارد. بخشی از آنچه در ادامه مطالعه خواهید کرد، برای نخستینبار است که در یک رسانه عمومی منتشر میشود.
درباره حدود مزرعه محرابخان حرف و حدیث زیاد است. «نورالدینحسینیسنابادی» در کتاب «آستانقدسرضوی و موقوفه محرابخان» چنین ادعا میکند که باید مزرعه محرابخان را بخشی از اراضی قدیمی «قریه شادکن» به حساب آورد. این تحلیل البته مقرونبهصحت نیست. درست است که از قدیمالایام یکی از محدودههای اراضی مزرعه محرابخان، مزرعه قدیمی شادکن بوده است، سندی درباره اینکه اراضی محرابخان را جزو اراضی قدیمی شادکن بدانیم، در دسترس نیست.
«اسماعیل همدانی» در اثر بسیارمهم «آثارالرضویه» که در آن سیاهه موقوفات آستانقدس را در میانه عصر قاجار ثبت و ضبط کرده است، از مزرعه محرابخان با عنوان «مزرعه خیرآباد محرابخانی، موسوم به محمودآباد» یاد میکند و درباره حدود آن مینویسد: «حدی به مزرعه شادکن، حدی به مزرعه ردّه، حدی به مزرعه جمعآباد و اسفریزی، حدی به سرجرد و خیابان».
با این حدود که ظاهرا باید آن را دقیق بدانیم، محدوده مزرعه محرابخان بسیار فراتر از چیزی است که در برخی گزارشهای متأخر در نظر گرفته شده است. تعدادی از این گزارشها، مزرعه محرابخان را محدود به بخشی از منطقه فعلی طلاب و حدود بیمارستان شهید هاشمینژاد میدانند، اما سند موقوفه این مزرعه، مربوط به سال۱۱۲۰ قمری -که درباره آن در ادامه خواهیم نوشت- محدوده اراضی مزرعه محرابخان را تا پشت باروهای مشهد و مجاور محله نوغان تصویر و این نکته را به ذهن متبادر میکند که درواقع مزرعه محرابخان از نظر وسعت و عظمت به مزرعه مشهور و بسیار قدیمی «سمزقند» پهلو میزده و بلکه با آن برابری داشته است.
با این فرض، باید مزارعی مانند «دنگان»، «صحرایی»، «خیرآباد» و «باقرآباد» را در ازمنه قدیم، بخشی از مزرعه محرابخان بدانیم. (با نام مزارع یادشده در این سلسلهیادداشتها آشنا شدهاید) این دیدگاه، با گزارش «آثارالرضویه» که از «مزرعه خیرآباد محرابخانی» سخن به میان آورده است، تقویت میشود.
شاید بتوان گفت که املاک محرابخان در مشهد و اطراف آن، شامل چند پارچه آبادی یا چند مزرعه بسیار بزرگ میشد که در بخش شمالی باروی قدیم شهر مشهد، در کنار یکدیگر قرار میگرفتند و پس از دوره صفویه از هم تفکیک شدند و بهشکل مزارع مستقل درآمدند.
از سوی دیگر، به نظر میرسد آنچه که برخی پژوهشگران را درمورد مزرعه محرابخان به اشتباه انداخته، قلعه این مزرعه و محدوده آن است که دستکم از سال۱۳۰۳ قمری (۱۲۶۵ خورشیدی) بهعنوان محل اقامت جذامیان شهرت داشت.
برخلاف باور عمومی، موقوفه محرابخان نه به شخص او ارتباطی دارد، نه به مقوله حمایت از جذامیان. نگارنده با وجود تلاش فراوان به متن موقوفهای که طبق نوشته «حسینیسنابادی» در کتاب «آستانقدس و موقوفه محرابخانی» یادگار شخص محرابخان و مطابق با وصیت اوست، دست نیافت.
ظاهرا قدیمیترین وقفنامه مزرعه محرابخان مربوط به وقف شخصی به نام «محمود بیگا»ست که در سال۱۱۲۰ قمری (۱۰۸۷ خورشیدی) «ناظر بیوتات خاصه شریفه» در مشهد بوده است؛ این همان وقفنامهای است که در متن «آثار الرضویه» آورده شده است و محدوده مزرعه محرابخان را چنانکه اشاره کردیم، تعیین میکند.
علاوه بر گزارش «اسماعیل همدانی» دیگر متون قدیمی تاریخ مشهد نیز مانند «فردوس التواریخ» (اثر فاضل بسطامی) به وقفنامه محمود بیگا اشاره کرده و آوردهاند: «ازآنجمله موقوفاتی وقف بر مکتبخانه سادات ایتام است که از طرف تولیت جلیله در کمال مراقبت همیشه در انتظامات آن بذل و جهد میشود، مزرعه محرابخان جنب دروازه نوغان از بلوک تبادکان از موقوفات قدیم است.»
آثار بعد از فردوسالتواریخ (مانند «مشهد طوس»، اثر «محمدکاظم امام»، و «شمسالشموس»، اثر «احتشام کاویانیان») هم عینا نوشته فاضل بسطامی را تکرار کردهاند. نکته جالب اینجاست که در گزارشهای دیوانی دوره ناصرالدینشاه، مزرعه محرابخان از بلوک تبادکان دانسته نمیشد و آن را بخشی از میانولایت و مزارع اطراف شهر مشهد میدانستند. احتمالا بهدلیل وسعت مزرعه محرابخان، الحاق آن به تبادکان یا میانولایت میسر بوده و در تقسیمات جغرافیایی اشکالی ایجاد نمیکرده است؛ هرچند که در زمان تدوین کتابچه، تفکیک در مزرعه محرابخان که از آن یاد کردیم، اتفاق افتاده بود.
در متن «کتابچه میانولایت» مربوط به اراضی موقوفه دوره ناصری، درباره مزرعه محرابخان میخوانیم: «موقوفه سرکار فیض آثار است. ۱۰ خانوار رعیت دارد که در شهر ساکن هستند. زراعت این مزرعه از قنات مشروب میشود. هوایش معتدل است. نوکر دیوانی ندارد.»
اختصاص قلعه محرابخان به مکان سکونت جذامیان، با نظر نایبالتولیه آستانقدسرضوی در سال۱۳۰۳ قمری (۱۲۶۵ خورشیدی) رقم خورد و در سال۱۳۱۰ قمری، با دستور علاءالسلطان، رئیس اداره محاسبات آستانقدسرضوی، بنایی از خشت خام برای جذامیان در محل قلعه قدیمی محرابخان ساخته شد و نهایتا در سال۱۳۳۸ خورشیدی، بیمارستانی در این محل بنا شد که امروزه با نام بیمارستان شهید هاشمینژاد شناخته میشود.
این عکس هوایی مربوط به دهه۱۳۳۰ خورشیدی است؛ ۱. محل قرار گرفتن قلعه محرابخان که مکان زندگی جذامیان بود و امروزه به بیمارستان شهید هاشمینژاد تبدیل شده است.
۲. مکان یخچال بزرگ مزرعه محرابخان که در متن به سند مربوط به تعمیرات آن اشاره شد.
باتوجهبه موقوفه بودن مزرعه محرابخان، اسناد مربوط به نگهداری موقوفه نیز میتواند در شناسایی تاریخ این مزرعه قدیمی مؤثر باشد. سندهای مرتبط با پیشینه مزرعه محرابخان در مرکز اسناد آستانقدسرضوی متعلق به ادوار مختلف تاریخی است و از تعمیرات قلعه و یخچال بزرگ این مزرعه و همچنین وضعیت مستأجران فعال در آن حکایت میکند؛ بهعنوان نمونه در سند شماره۲۲۲۹۷، مربوط به سال۱۲۹۳ قمری (۱۲۵۵ خورشیدی) و دوران نیابتتولیت میرزاسعیدخان مؤتمنالملک انصاری، به جزئیات مخارج یخچال مزرعه محرابخان اشاره شده است یا در سند شماره۲۹۸۵۱، مربوط به سال۱۳۳۳ قمری (۱۲۹۴ خورشیدی)، درباره تعمیرات قنات مزرعه محرابخان مطالبی وجود دارد.
طبعا مزرعه محرابخان بهدلیل موقوفه بودن و برای تسهیل کسب درآمد آن، به اجاره واگذار میشد. در سال۱۳۱۴خورشیدی، «حسین فلاح شقائی» اجاره مزرعه محرابخان و «اراضی دنجان و جمعآباد موقوفه خارج از دروازه نوغان» را در اختیار داشت (سند شماره۹۹۸۵۶، مورخ۱۳۱۴ خورشیدی در مرکز اسناد آستانقدسرضوی).
زمینهای این مزرعه قدیمی و بزرگ، در سال۱۳۳۹خورشیدی در اختیار «محمد بالندری» بود (سند شماره۲۶۳۱۷، مورخ۱۳۳۹خورشیدی در مرکز اسناد آستانقدسرضوی) و در میانه دهه۱۳۴۰خورشیدی، طاهر احمدزاده، از فعالان سیاسی معروف مشهد و مستأجر مزرعه تلگرد، اجاره مزرعه محرابخان را هم بر عهده داشت (سند شماره۵۳۶۲، مورخ۱۳۴۸خورشیدی در مرکز اسناد آستانقدسرضوی).
طبق گزارش «احمد ماهوان» در کتاب «تاریخ مشهد قدیم»، قلعه محرابخان در کوی طلاب فعلی، از سال۱۳۴۰خورشیدی به بخشی از شهر مشهد تبدیل شد. اما به نظر میرسد که این تاریخ برای همه بخشهای مزرعه مذکور صدق نکند و باتوجهبه وسعت آن، قسمتهایی از این مزرعه -بهویژه در بخش جنوبی- قبل از این تاریخ و قسمتهای دیگری از آن -بهویژه در بخش شمالی- پس از این تاریخ به محدوده شهری ملحق شده باشد.
* این گزارش سهشنبه ۲۰ شهریورماه ۱۴۰۳ در شماره ۴۳۰۶ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.